Date Range
Date Range
Date Range
دوباره کامنتدونی من با مشکل مواجه شده! و فکر کنم که بلاگفا منو اصلا دوست نداره! چون همیشه کامنتدونی من با مشکل مواجه میشه! در نتیجه من تمام پست های قدیمی ام را به آدرس جدید انتقال دادم و به زودی زود این وبلاگ را حدف میکنم! اگر دوست داشتید منو به آدرس جدیدم لینک کنید.
مهندس صنايع و در تابستان 83 با باسي عزيز ازدواج كرديمو در 13 شهریور 89 وارد کانادا شدیم. تجربیات و خاطراتمونو اينجا ثبت مي كنيم و به هيچ گروه و يا نهادي هم وابسته نيستيم . به کامنتهای بدون نام و کامنتهای خصوصی پاسخی داده نمی شه . نویسندگان این وبلاگ در خصوص انتشار یا حذف کامنتها مختار هستن. لذت آشپزی با هانی شف. پست مصاحبه هاي كبك و مصاحبه های دوم.
Everyone who visited my weblog during the last 5 years. You can send me email , and I try to reply you as soon as possible. I wish the best for you and thanks to all. Video guide for registration process. Registration process for applicant who would like to register.
موطن آدمی را بر هيچ نقشهاي نشانی نيست. کوزه گر و کوزه شکسته.
با نوشته های دو تا پست آخر و فتوا می شد انتظار داشت کامنتهای متفاوتی داشته باشم . پست آخری دو تا کامنت مشتی داشت که لازم دیدم بهشون تو صفحه اصلی جواب بدم. خوب به نظر من ما ایرانیها اولا خیلی عجول هستیم.
روایت مهاجرت ما به ونکوور- کانادا. بیمه درمانی دولتی و خصوصی و کار و . ماه در آب- مژده عزیز. ما میریم کانادا- داود خان. شاپرک پرواز کن- باران عزیز. شايد براي آينده- شادی عزیز. از تهران تا مونترال- مجید خان. مهاجرت به کانادا و خاطرات ما 3 نفر. در باره ی یک هجرت- مهدی خان. از مونترال تا ونکوور -بالی عزیز.
در ایران به خاطر فیلتر بودن بلاگ اسپات به این آدرس آمده بودم. دوباره بر میگردم به همان آدرس قدیمی. این ظلمی است که بر خود روا می دارید و بر دوست دارانتان. به بهای گزاف جنسی می خرید که آن را ندیده اید. در بسته ای رنگین پیچیده شده و بعد اینکه تمام داراییتان را می دهید.
خدا جبران همه داشته ها و نداشته های من است. در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است. تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم. پر شه و می ره تا سال آینده. آدم ناامید می شه از این سیستم و می فهمه شاید خیلی هم اونطرف خبری نیست. من قوی تر شده ام. حتما هست ولی فرایند م.
دوباره مدرسه ها شروع شده و دوره ی درس و مشق رسیده. اما امسال بوی ماه مدرسه به مشام من نرسید. خوب دیگه ما ۱۲ ساله که این بو رو استشمام می کنیم. حالا دیگه وقتشه که بوی دانشگاه به مشامم برسه. دیروز وقت تعطیل شدن مدرسه ها تو خیابون بودم این بچه جینگیل پینگیلی های دبستانی رو هی می دیدم و هی یاد دوران ابتدایی خودم میفتادم. یه دفه یادم اومد مه پارسال روز اول مدرسه عجب خاطره ای برام جور شد. سر صبح که از خواب بیدار شدم رگ گردنم گرفت . فکر کنم زیادی غیرتی شدم. چه زود گذشت ایام خوش مدرسه . خدای من بهتر از ۱۰۰۰ ماه! .