Date Range
Date Range
Date Range
هوای آن سوی چشمان عروسک بارانیست. دلم میخواهد بروم از همه جا بی هر چه آشنا بروم. تو که نیستی من تنهاترین اتفاق بی دلیل زمین ام! از فرنگ که می آیی تحمل طولانی بیاور. احتمال گریستن من بسیار است . نگرانم بیایی و من را. با این ابروهای گره خورده. و من را به جا نیاوری.
وارد دفتر اساتید می شوم. طبق معمول همیشه برای خودم آب جوش می ریزم و وارد کلاس می شوم. ساعت شش ناگهان از خواب بیدار می شوم. از روی تخت به بیرون پنجره نگاه می کنم. چه عصر ساکت و دلگیری.
یک قطره اشک آمد و پای غزل نشست. مردم گریستند و لب تشنه روی خاک. دور امام نعره زد و خنجری به دست. این بار کاش حرف روایت عوض شود. باران برای تشنگی عشق گل کند. یا کاش بشنویم کسی آب را نبست. انگار بند از دل یک طفل میگسست. دیدند دختری که به غم گریه میکند. دارد برای اهل حرم گریه میکند. در دست قمقمه ودر آغوش عروسکی. از پله ها قدم به قدم. مولای من نبود پدر این چنین! نگاه قلم گریه میکند.
Dofus sera la le thème du blog toute nos aventure y seront retransmise.