بياين با هم عكاسي ياد بگيريم. با خدا حرف بزن برام. با دست چپم به دسته صندلی تکیه می دم و با دست راستم در حالیکه به مونیتور کامپیتورش نگاه می کنه موهای نیمه زبر جو گندمی اش رو نوازش می کنم . به فاصله 10 سانتی متری. بوی موهاش رو دوست داشتم . هنوز هم! حتی نگاهم نمی کنه. انقدر غرق کاره که . همینطور که نوازشش می کنم با حسرت و حسادت به آینده مبهمی فکر میکنم که همیشه برای من بد بوده! تو کاری بکن.

ساعت توسط جنایت و مکافات. اينجا هم به fuck رفت. ساعت توسط جنایت و مکافات. ببخش رفيق كه نتوانستم از ته دل ببخشم ات. ساعت توسط جنایت و مکافات. من باب گفتن عرض مي كنم. ساعت توسط جنایت و مکافات.

آدم باید تو عروسیا بخوره. باید تو بعضی عروسیا خورد,. تو عروسی خودم باید بخورم, انقد که دیگه چیزی نفهمم. بعضی وقتا می رم تو بوک مارکای فایر فاکس و می خوام وبلاگ بخونم. می خوام بخونم ونایی که قلمشونو دوس دارم. یهو میبینم نوشته این وبلاگ بخاطر یه سری دلایل مسدود شده است.

دختری به نام بهشت! بهانه های کوچک خوشبختی. یک زرافه ی ایده آلیست. تلواسه های ماه تی تی. همه آنچه با دماغ می شنوی. روباه قرمزی به نام مادر. این پروانه های عزیز لعنتی. نامه بسیار زیبای نادر ابراهیمی به همسرش. اصلن آتشکده را با لبت آتش زده ای! یا حسین .