Date Range
Date Range
Date Range
Icii sé un sittee de Boot. Please enter the sequence of characters in the field below.
Please enter the sequence of characters in the field below. Please enter the sequence of characters in the field below.
یک شب تو را پرتاب خواهم کرد. با اینکه میدانم نمی میری. این نقشه را بر آب خواهم کرد. روزهای نزدیک پریود بد است. وگرنه میگفتم چه جبر غم انگیز ناگریزی ست.
Please enter the sequence of characters in the field below. Please enter the sequence of characters in the field below.
زن در گوشه پیاده رو چهار زانو نشسته چادر رنگ ورو رفته سیاهش را که بالای سرش کاملا سرخ شده روی صورتش کشیده ودستش را از زیر چادر بیرون اورده وسمت مردم دراز کرده بود صورتش را نمیدیدم تنها صدایی ضعیفی را میشنیدم که نالان میگفت مریضم بچه یتیم دارم کمک کنید در راه خدا. رهگذران سکه ای یا اسکناسی در کف دستش قرار میدادند زن سریع دستش را زیر چادر میبرد پول را جمع میکرد ودوباره دست خالیش را سمت مردم دراز میکرد. صدایی به گوش میرسد .