Date Range
Date Range
Date Range
نادانی روزگار مولا را کشت. گویند به شام تار مولا را کشت. با شیوه نابکار مولا را کشت. من معتقدم که عدل و انصاف علی. نادانی روزگار مولا را کشت. ای دل دل خسته .
ظ روز یکشنبه ۳ اسفند ۱۳٩۳. چگونه روح عجینم به تاروپود تنت. مرا به غربت این خاک سازگار کند. خیالت از پس درهای بسته آمده است. شبیه یک زن نازا که زل تابستان. بخواهد از قفس آسمان فرار کند.
مسیحی یامسلمان دوستت داشت به انجیل و به قرآن دوستت داشت. لبخنده مسیح جرقه ای است به ذهن های تاریک آلوده به آنانی که میخواهند با دم مسیحایی رویشی تازه داشته باشند. که هزاربغض به سینه ام هجرت نکند. شهر اگر میدانی به نام عشق داشت. تو با خود کوله باری از دوستت دارم. شهر اگر از تنهایی لبریز نبود. تو هزار دوست به نقاشی ات نمی کشیدی. بعد از آن که تو رفتی. دلت همرنگ آبی ها ست می دانم. و چشم سبز تو دریاست می دانم.
دلم پ ر است ازین نان به نرخ روزخوران.