سه شنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۲. کجایی ای ملأ عام! تا در تو بایستم و نابود شوم. از این به بعد سعی می کنم از بین مقالاتی که میخونم لینک بعضی هایشان را در وبلاگ بگذارم. و در این گیر و .

نوشته شده در بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲ ساعت توسط بهزادموسايي. که در بیداری بر من می گذرد. و دسته گلی به پای شما فرو می ریزد. پس از چند مجموعه همچون قصیدۀ لبخند چاک چاک. حالا دیگر نام شمس لنگرودی. بهزاد موسایی و شمس لنگرودی-سد مارون۱۳۹۱. بیدار باش بی حاصل سیاره ها.

متولد پاییز سال 1345 در شهر رضی از توابع مشگینشهر - استان اردبيل. 2 - مجموعه داستان از مه و ماهستان فقط خواب های من. 4 - رمان 123 صفحهايي آدمیان که در رشت - انتشارات فرهنگ ايليا - سال 1386. 5 - رمان 166 صفحهايي ويرگولهاي آبي زمين تهران - انتشارات مينا.

لوگوی دو هقته نامه ی دوات. مصاحبه ی روزنامه ی ایران با علی رضا پنجه ای كوتاه نويسي بهترين كارگاه شناخت شعر است. دو هفته نامه ی دوات.

بانوی مکتب عریان در اسلام آبادغرب. سه شنبه سی ام تیر ۱۳۹۴. غزلی با عنوان لا فتی الا لبت لا سیف الا چشم تو سروده ی استاد آرش آذرپیک- اردیبهشت ۸۹. از خوارج می شوم لا حکم الا چشم تو. اوج فریاد قلندرهاست در میخانه ها. این ادر کأسا و ناولها ا لا یا چشم تو. در کلام الله حافظ آمده که کعبه ای ست. بین عشاق سمرقند و بخارا چشم تو. مزرع شاخ نبات از بوسه باران تو سبز.

لبات به تمام انگشتانم چشم داشت. که تلفن از من قطع. که کلمه از تو پاره شود. یادآوری می کنم وقتی از دستهات می گریختم. از طول نان فراتر نرفته بودی. از دست ارزان رفته بودی. اما من قاطعانه شهادت می دهم. چیزی را زیر دندانت مزمزه می کردی. امروز صبح هر اتفاقی امکان داشت. لبهات به تمام انگشتانم چشم داشت. نقطه عطفی برای بودن در گره روسری ام. برای ناهاری دو نفره روی چمن. از کنار لبهات عبور کند. یا من گره روسری را سفت.