Date Range
Date Range
Date Range
یادداشتهای بدون تاریخ پارهی نخست.
کمی به دلتنگی هایم سر بزنم. از واقعیت های تلخ و شرین بگویم. اجب زنده گی داره انسان. فصل خزان در مرحله اخیرش قرار داشت. سلطنت را به زمستان تحویل میکرد. بلاخره حاکمیت زمستان در سال 1390 اغاز شد. پرسان نکو تا نقطه پایان دوره. بلاخره 1390 تبدیل به بوی.
Du BleU Du MarrOn dU veRt Du RoSe du ViOLet Du Noir Mais SurtOut du ROUGEEEEEEEE.
آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط. از دوری تو غمین و نالان هستیم. وز کردۀ خود کمی پشیمان هستیم. اصلیت ما را تو اگر می پرسی. از کوفه ولی مقیم تهران هستیم! ما لشگری از سلاح روسی داریم. در دوز و کلک رگ ونوسی داریم. هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم. این هفته فقط نیا عروسی داریم. از جور زمانه ما شکایت داریم. اندازۀ کوه و صخره حاجت داریم. ما مشکلمان گرانی و بیکاریست. آقا به نبودنت که عادت داریم. ما قیمت روز ارز را می دانیم. معیار بهای بورس در تهرانیم. فعلا دو سه روزیست هوا پس شده است. هر روز دعای عهد را می خوانیم.