آنچنان که باران غبار را از سنگ قبر کهنه ای می شوید. مرا به یاد خواهی آورد . من در جایی درحجم نبودن کسی خشکیدم . نامه ای به مسافر غریبم که هرگزندیدنش را بهانه ی نبودنش نکردم. تو با منی و من تنها هستم . معنی کن تنهایی را برای من . شیشه پنجره را باران شست. چه کسی نقش تو را خواهد شست. من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.

Wednesday, April 2, 2014. HIIIIII seperti janji dipost-post bawah, akhirnya aku akan menceritakkan ttg GG. gue tau kl manda pny sodara namanya suchy tp gue gatau kl suchy itu namanya bau siti hartinah! Trs yaudah gue ikut kelompok mrk dan kerja kelompok dirumah gue! Semenjak itu, resm.