Thursday, September 2, 2010. 15 days more to go. Starting to feel quite jittery lol jitters in me timbers. Flashes of KLIA departure moments invade the privacy of my mind nowadays. But actually, nothing is set in stone. Nothing is ever certain until the time comes. How if I suddenly stomach ache until can die, then I miss my flight? Then no KLIA departure moments liao. Or the near future? .

یه چیز هایی هست که نمی دونی. سرد باشی اما گرم لبخند بزنی. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۲ساعت توسط محمد رضا. بد جوری زمستان است . سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت. کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را. نگه جز پیش پا را دید نتواند. که ره تاریک و لغزان است. وگر دست محبت سوی کس یازی. به اکراه آورد دست از بغل بیرون. که سرما سخت سوزان است. نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک. چو دیوار ایستد در پیش چشمانت. نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم.

ایستگاه رمان انواع رمان های طنز. 1-رمان من و سیاوش و زندگی. 2-رمان آبرویم را پس بده. 3-رمان دو سه تا شیطونا. 9-رمان من بعد از تو. 23-رمان آخرین شب دوران نامزدی. 24-رمان ته دیگمو پس بده.

ب وب من خوش اومدین. آدم هایی که بود و نبودشان به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد. بین ما هیچ نقابی نیست. این روز ها درد و دل هایمان را به زبان نمی آوریم تایپ می کنیم. مانده ایم اگر این دیوار مجازی نبود روی دیوار احساس چه کسی می نوشتیم. نامت زیباس اما افسوس مجازی هستی. پشت هریک از لایک ها یک مخاطب خاص نشسته است. می نشینی برای دل خودت.