خاطرات شیرین رانیای 7 ساله و سمای 3 ساله. مدتهاست که توی وبلاگمون مطلبی رو ننوشتیم. این بار میخوام داستان کوتاه آقای گیج رو که چند روز پیش نوشتم توی وبلاگ بذارم. خاطرۀ پیک نیک86 در وهبی ه. امروز یاد پیک نیک نوروز ۸۶ افتادیم یعنی سما یهو یادش اومد که اونروز رفته بودیم روستای باصفا و سرسبز وهبی ه. اون روز خیلی به ما خوش گذشت. از قایق سواریش براتون بگم که تو رود کارون.

رشته ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار. تازه به دستم رسیده بود. شاید حتی دو هفته هم از آمدنش نمیگذرد. کاری به کارش نداشتم جز نیرویی که از خانه ی او به همراه داشت. تو حتی ذره هم نیستی. نه حتی یک برکه و دیگر نه یک آتشفشان. چه رسد به دریا و اقیانوس و کوه. و یک دفعه دیدم دارند میریزند. دانه های تسبیح از میان انگشت هایم .

Il me reste toujours mes nakamas.

Summer is top and mini-jupe. Abonne-toi à mon blog! Les Plages S o. Rs Tard Le S o. La Plus Belle Des Saisons Est Là. Qui Faut En Profiter Au MAX. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.