این منم که در این کارزار با دست شکسته نوشت و باپای خسته از این خلنگزار گذشت که این همه نه برای من بود که برای او . این منم رادی مغلوب که هیچ ندزدید مگر از خود و هیچ نیافت مگر تنهاییش را و هر بار از آیینه های افلیج آینده ای خوش خواست به تاوان گذشته ای گران. از درد های بی پایان نوشتن همیشه عذابم می دهد. نه فقط حرفی از ایمان مانده است . شمع بیت المال روشن مانده است. تولد امام مومنان که تنها و تلخا کوله بارش بر زمین مانده است.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

نور وحى و رسالت را به چشم مىدیدم و بوى نبوت را مىشنیدم. هنگامى كه وحى نازل مىشد صداى ناله شیطان را مىشنیدم . نوشته شده توسط علیرضا سجادی فاتح لینک ثابت.

Thank you so much for all your hard work on my maternity photo shoot. The pictures turned out fabulous! Simple template.