در دسترس بودنت دیگر برایم ارزش ندارد . ناباورانه عشق مرا جار میزند. هم لطیف است هم محکم.

دونم بعضی وقتا چرا دلم میخواد بنویسم! خیلی وقتا شده دلم پرپر از زمونه وقتی تنها میشم به خودم فکر میکنم به زندگی به گذشتم می خوام خودم یه جوری خالی کنم وقتی بغض میکنم نمی تونم هق هق کنم. ان لحظه دوس دارم بنویسم می دونم خوب که چیزی نیس اصلا بلد نیستم بنویسم. ولی تنها بهونه من خودم کمی تخلیه کنم. نمیدونن از داخل داغونه داغونه! نمی دونن به تلنگری به هم میریزه! همه دوس دارن جای اون باشن ولی نمی دونن خودش تو حسرت یه نگاه! طوفانی فقط با یه صدا به ارامش میرسه! تنها بهونه ب.

نمی خواستم برای این فضا وقتی بگذارم. آمده ام تا خودمان را درست توصیف کنم. یادت بخیر آن شب محمودوند. فرقه ای ضاله از نوع شیرازی. و تو چه می دانی عاشورا.

She mutters it like its some dangerous gossip to speak out against the weather, and not an island wide activity this year. Did you ever see a Robin on North Ronaldsay in June before? In one gull .

Ps lachez des com c rendu. Abonne-toi à mon blog! Moi avec mon chapeau et mes lunette.