Bric à Brac, de photos prises ici et la. Olorer les nuages en orange.

میر ن د باران به شیشه. آی بارون بارون ابریم ابراتو ببارون. آی بارون بارون اونو برگردون. راه رفتن زیر باران را. در خیابان های بی پایان تنهایی. از صف طولانی نان را. در اتاقی خلوت و کوچک. رفتن و برگشتن و گشتن. نامه های بی سرانجام پس از عرض سلام. نامه های ساده ی باری اگر جویای حال و بال ما باشی. نامه های ساده ی بد نیستم اما. نامه های ساده ی دیگر ملالی نیست غیر از دوری تو.

حرف های دل تنگ من. سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۱. سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۱. قسم به قسمت هم نبودنمان. جز یاد و خاطراتت چیزی دلم را تکان نمیدهد. خانه تکانی سختی ست وقتی دست نخورده نگه داشته ام تو را. هنوز ثبت شده است آخرین لبخندت در قاب چشمانم. آویخته ام آنرا به گوشه ای از دلم. قسم به خاطرات دست نخورده ی خوبمان. روشن کن محفل ما را. سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۱. شب و تاریکی و حسرت. حسرت بودن هایت که سالیان است نابود شده است.