Date Range
Date Range
Date Range
Saturday, April 26, 2014. پاهايش را باز مى كند. دستهايش را دور گلويم فشار مى دهد. درد گلو اوغ مى زند. هولم مى دهد روى مبل. روسرى را دور گلويم گره مى زند. خستگى مى گريد و بغلم مى كند. درجا هم تلف مى شود. Wednesday, April 23, 2014. روزهايى بودند كه مادرم خوابش مى برد. روزهايى كه برف بى صدا مى باريد و شب را خصوصى من مى كرد. آفتاب گرم بعد از باران است. مادرم مى خوابد لا به لاى هواى شهرى كه نبضش تند تند مى تپد.
La position des blocs a été enregistrée.
فرشتگان چشم به لبهایش دوختند. با من بگو از انچه سنگینی سینه توست . خیره در خدایی خدا مانده بود.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.