چرت کوتاه روی موزاییک های یخ زده. هر آن چه که سخت و استوار است دود می شود و به هوا می رود. بعد از نهار دوباره آخرش را خواندم. بعد با ولع شروع کردم به خواندن. بخش خنده دارش فقط همان مرد. افسرده غم بی آلتی افسرده است.

Enjoy your worries, you may never have them again. برای نمایش دیدگاهها گذرواژه را وارد کنید. این محتوا با رمز محافظت شده است.

Monday, March 23, 2009. صدای کف زدن لحظه ها. صدای کف زدن لحظه ها برای بهار . دوباره معجزه آب و آفتاب و زمین. شکوه جادوی رنگین کمان فروردین. شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود. سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود. دوباره چهره نوروز و شادمانی عید دوباره عشق و امید. دوباره چشم و دل ما و چهره های بهار . Posted by Tasvir Yek Zan. Monday, January 05, 2009. تو که به چشم نمی آیی.

Tuesday, October 15, 2013. ترک سیگار کار سادهای است. کافی است بگویید من ترک کردهام و به این باور برسید که ترک کردهاید. آنوقت است که کشیدن چند سیگار در روز خللی در این حقیقت که شما ترک کردهاید ایجاد نخواهد کرد. چه بهتر در همین روزها که هفته بدون دخانیات نام گرفته سیگاری روشن کرده و ترک کردن را آغاز کنید. Saturday, July 16, 2011. Saturday, September 04, 2010.

این اصلا جواب نمی دهد.

پر پرواز ندارم ولی دلی دارم و حسرت دنیاها. دستم داره خون میاد و دستمال دورش پیچیدم.

همه کیفها را دو تا یکی میچپانی توی هم چون نمیتوانی تصمیم بگیری کدام را لازم خواهی داشت. شاید هم اصلا همهاش برای همین است. یک هفت صبح زیادی روشن.

Saturday, April 26, 2014. پاهايش را باز مى كند. دستهايش را دور گلويم فشار مى دهد. درد گلو اوغ مى زند. هولم مى دهد روى مبل. روسرى را دور گلويم گره مى زند. خستگى مى گريد و بغلم مى كند. درجا هم تلف مى شود. Wednesday, April 23, 2014. روزهايى بودند كه مادرم خوابش مى برد. روزهايى كه برف بى صدا مى باريد و شب را خصوصى من مى كرد. آفتاب گرم بعد از باران است. مادرم مى خوابد لا به لاى هواى شهرى كه نبضش تند تند مى تپد.