Sunday, June 22, 2014 Posted by 月光. Daylight awake to a puppet world. No strings attach to this body of mine. All my actions, all my moves. A life all mine to lose. The crown of my work. Is what I shall gain. At the end of my days. Thursday, November 21, 2013 Posted by 月光. The rain is falling on my window pane. But we are hiding in a safer place.

Wind Based World,By The Words. این پست طولانی ترین پست وبلاگم شده. بگم دست و پام بسته میشه. حس خوبی که به عیدونه ی ٨٨.

سراب می سازم و سودا می ستیزم. نوشته شده توسط سراب ساز سودا ستیز. در اوت 9, 2015. هر کاری هم که بکنم انگار قرار نیست جمع و جور شوم.

دست بردار از این در وطن خویش غریب. نترس از هجوم حضورم چیزی جز تنهایی با من نیست . و خدا بود و با او عدم. که اگر گوشی نبود . و حرفهایی ست برای نگفتن . حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند . زیبا و اهورایی همین هایند . و سرمایه ی ماورائی هر کسی به اندازه ی حرفهایی ست که برای نگفتن دارد . حرفهای بیتاب و طاقت فرسا. که همچون زبانه های بیقرار آتشند. و کلماتش هر یک انفجاری را به بند کشیده اند. کلماتی که پاره های بودن. و اگر او را گم.

تشت را پیش رویم گذاشته ام و مشغول چنگ زدن لباسهای کثیفم هستم. جورابهایی که از دیروز صبح به پایم بوده و پیراهنی که یک هفته است از تنم در نیاورده ام. نوشته شده در پرونده های شخصی.

8230; لگنها مال من نیستند. هیچ ضمیری برای من وجود ندارد.

گوشواره هات واسه پریدن شیر هم زیادی بزرگن عزیزم. اکثر فحش هایی که بلدم رو مدیون تو بچگی فوتبال دیدن با بزرگترها هستم . گوشواره هات واسه پریدن شیر هم زیادی بزرگن عزیزم.