Date Range
Date Range
Date Range
A Bogu je sve moguće! Friday, December 26, 2008. sorry I have not kept up with posting pics on here. My Sunday School class went out to eat at a Japanese steak house after church for Christmas party early in December.
Monday, August 6, 2007. Monday, July 23, 2007.
Saturday, July 28, 2007. So, medical school has officially started and my lazy days of summer and happy times in Swaziland are now completely done. Around the candles lit in .
Monday, July 30, 2007. I leave Bible verses at the end of most of my posts. I can tell that no one reads them, because they are absolutely rediculous and would merit a comment. Wednesday, July 25, 2007. El Fin, Por Fin. Thursday, July 19, 2007. Thursday, July 12, 2007. Wednesday, July 11, 2007. Holy crap, it was good! I tried to c.
مهتاب رویی خاموش به گهوارۀ دل اسیرم مدام رویا می سازد. تمام روز را معطل مانده ام . دیروز هم همینطور گذشت چند روز است که انتظار کشیده ام. انگشت اشاره ام به شاتر خشک مانده اینبار محکم و دقیق صورتش را می اندازم. عکس این نیمه نقاب حوصله ام را خلال کرده باید تمامش کنم. نه بیشتر از اینهاست آرامش ام را گرفته من خلال اش می کنم. ترس و دلتنگی ام امان نمی دهد. صدای زنگ تلفن دارد ویرانم می کند باز یادم رفت فشارش دهم تا بی صدا بنالد. پلیس خوبی می شوی اگر من جایزه ی تو باشم.
مثل بتهوون و سمفونی هایش میمانیم. هر نفس عشق جاوید تو را. كه به بارش نگاه تو بهار شد. كه به عطر حضور تو خندان شد. خوشا غنچه هاي خفته ی عشقي. كه به بوسه ی تو شكوفا شد. شاخه ی شكسته ی قلبي. كه به مرغ عشق تو آشيان شد. كه به خنده هاي تو درمان شد. كه به درياي مهر تو ساحل شد. كه بر بلنداي شانه هاي تو جاري شد. كه به ناز انگشتان تو شانه شد. كه ديدگان عاشق تو ماهش شد. كه به آسمان شب تو نمايان شد. گرم ترین تن پوش این روزهای من.