Desde siempre me gustaron las letras, los libros, la poesía, las historias. Solía leerlas, escribirlas y dibujarlas. Ahora escribo profesionalmente y me sigue fascinando tanto como al principio.

Abonne-toi à mon blog! BoN on COmense PaR le PluS bO! Sa c moi lol en train de macher un cheiwgum.

روزها دارن سپری میشن و انتظار من کم کم داره به سرانجام میرسه. لباسای روزای قبل بارداریمو دوباره دم دست میزارم تا یه ماه دیگه تنم کنم. اتاقت هرلحظه بهم شوق زندگی کردن بهم میده و باورم میشه که دارم مادر میشم. دارم باهاش اشنا میشم و میفهمم سختیاش چقد شیرینن . انگار اگه سختی نباشه اصلا مادربودن بی معنیه. وقتی به این فکر میکنم که پسرم بابایی مثل تو داره بهش حسودیم میشه. یه بابای جوون و پرانرژی . دست بلاگفا درد نکنه واقعا.

Nadszedł czas, za kwadrans wychodzę do nowej pracy. W czwartek byłam u terapeutki,.