Friday, April 01, 2005. Sufría mucho un labrador al ver siempre disputando a sus hijos. Jamás estaban de acuerdo en nada, y sus continuas peleas los separaban cada vez mas. El pobre hombre pensó entonces que había que darles una lección y un día los reunió a su alrededor. He recogido estas ramas para hacer fuego-les explicó-, y quisiera cortarlas. Pero parece que ya no tengo fuerza, por lo que les pido que me ayuden.

زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.

استحکام استخوان ها با 8 تمرین ورزشی. اس ام اس تبریک ولادت امام سجاد.

غروبا میون هفته بر سر قبر یه عاشق. یه جوون میاد میزاره گلای سرخ شقایق. بی صدا میشکنه بغضش روی سنگ قبر دلدار. اشک میریزه از دو چشمش مثل بارون وقت دیدار. رفتی و نیستی بدونی چه جگر سوزه جدایی. آخه من تو رو می خواستم اون نجیب خوب و پاک. تویی که نگاه پاکت مرهم زخم دلم بود. دیدنت حتی یه لحظه راه حل مشکلم بود. تو که گفتی با جدایی هیچ میونه ای نداری. پس چرا تنهام گذاشتی توی این فصل سیاهی.