سلام به همه ی دوستان عزیز که لطف داشتن به من سر زدن سال نو را به همتون تبریک میگم. این شعر برای ۱ سال پیش است منتظر نظراتتون هستم. مهمان هر لحظه ی من باشد. دست نوازش گر کودکی در نوانخانه ذهنم تولد کودکانه نگاهم را به یادم بیاورد که چگونه نفس را به جرعه ای محبت باختم. باد که می وزد خاکسترهایم را میتکاند. حرفی مچاله شده گلویم را میفشارد. نمیدانم در پاسخش چه بگویم. حصار احساسم را میشکافم شاید اندکی آرام تر شوم. باران می بارد و من در انتهای شعرم خیس می شوم.

دست های مردانه ات را. که دست های کوچکم را. در آن جا می دهی و نوازش میکنی. و من تکیه گاهی مطمئن دارم. فقط کافیست پای ت و. نمی دانی برای ت و. مرد من از آن مردهایے نیست. ک برایت ستاره بچیند . فقط از آن دسته معدود مردهایے ست. انگار چیز بزرگے کم دارے. چیزے قد دوست داشتن هایت. ک با کسے تکرار نمے شود! از آن معدود مردانیست.

در پ س قار قارهای یک کلاغ همیشه پیامی مخفی است! گفتی بخواب اما ببین من شب ندارم. گفتی بخوان اما به صورت لب ندارم. قلبم درون سینه در حال غریبی ست. داغم ولی باور کن امشب تب ندارم. تقدیم به افسانه ی فردا. الان در شبکه آموزش عمو آغو کنار سه نفر دیگه توی مسابقه شعر طنز قند پهلو نشسته و من برای اولین بار قیافه ایشون رو دیدم. از همینجا بهشون سلام میکنم و براشون آرزوی سلامتی دارم.

اوضاع و احوال گوشه و کنار سیاست. خوش اومدین به وبلاگ خودتون. چیزایی که می خونید وحی منزل نیست. پس کمک کنید به حقیقت نزدیک بشیم. نوشته شده در ساعت توسط پیک. یک سالی هست مزاحمتون نشدیم. چون دیگه بازار سیاسی داغ نیست. ما هم دیگه اونجوری داغ نیستیم. امروز تازه فهمیدیم هواپیما تو شهرک ازادی تهران سقوط کرده. نوشته شده در ساعت توسط پیک.