صحبت از امتداد یک دلدادگی ست. من می خوام تا آخر دنیا تماشات بکنم. میشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره. نمیشه این قافله ما رو تو خواب جا بذاره. دلم از اون دلای قدیمیه از اون دلاست. که می خواد عاشق که شد پا روی دنیا بذاره پا روی دنیا بذاره. دوست دارم یه دست از آسمون بیاد ما دو تا رو. ببره از اینجا و اونور ابرا بذاره. تو دلت بوسه می خواد من میدونم اما لبت. سر هر جمله دلش میخواد یه اما بذاره. بی تو دنیا نمی ارزه تو با من باش و بذار. همه ی دنیام منو همیشه تنها بذاره. مارو تو خواب جا بذاره.

برای لحظات بارانی ام! اذان عشق به افق تو. چهارشنبه ای که شیرین نبود. کمی زدیم توی سر و کله ی همدیگه! خیلی دوستت دارم وچقدر برام سخته دارم همش از دستت میدم. ان شالله! چقدر می شود قهوه نوشید وقتی پهنه ی آن خدادای های قهوه ای تا تمام وجودم می رسد و در بر میگیرد وجب به وجب بلندی های تنم را. و الحمد الله رب العالمین! .