collegeabad blogspot.com

دلخوشی عصر جمعه

شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹ ه.ش. چراغ راهنمایی سر خیابان مثل همیشه قرمز است. موهایت را که نامرتب ریخته روی صورتت با دو دست جمع میکنی و زیر شال مخفی میکنی. ساعت جیبی را از جیب پالتویت در میاوری و بازش میکنی. صدای گریه بچهای خوابت را پاره میکند. آمد. بالاخره آمد. پرستار نوزاد را به سمتت میآورد. مبارک باشه خدا نوه خوشگل و تپل مپلی بهتون داده. نام نویسنده ترنجبین بانو. 14 نظر نقد کنید. سهشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۹ ه.ش. دلت می خواست فکر کنی که محمد خودش را مقصر می داند. به خاطر یکی از آخرین روزهای آن خرداد لعنت.

OVERVIEW

This web page collegeabad.blogspot.com currently has a traffic ranking of zero (the lower the superior). We have explored thirteen pages inside the domain collegeabad.blogspot.com and found forty-one websites referring to collegeabad.blogspot.com.
Pages Crawled
13
Links to this site
41

COLLEGEABAD.BLOGSPOT.COM RANKINGS

This web page collegeabad.blogspot.com has seen a fluctuation levels of traffic within the past the year.
Traffic for collegeabad.blogspot.com

Date Range

1 week
1 month
3 months
This Year
Last Year
All time
Traffic ranking (by month) for collegeabad.blogspot.com

Date Range

All time
This Year
Last Year
Traffic ranking by day of the week for collegeabad.blogspot.com

Date Range

All time
This Year
Last Year
Last Month

LINKS TO WEB SITE

وقتی ما بودیم , هیشکی نبود

کلیه حقوق و امتیازات این وبلاگ , ارث پدر شماس! بی منبع کپی کنید و بیاشامید! سر پل صراط بالاخره تو صف گذرمون به هم میفته دیگه. وقتی ما بودیم , هیشکی نبود.

.اندیشکهای من

این وبلاگ یه وبلاگه مثل بقیه وبلاگها. نوشتن را تمرین می کنم. Monday, September 2, 2013. Tuesday, June 18, 2013. يك جورهايي پرونده مختومه است. چه جور هم! يك شارلاتاني است كه نگو. بله! خودم از پسش بر مي آيم. سياست پدر و مادر ندارد! البته سياست مخالف دولت ها! .

نــــای و نــی

در ازدحام این همه سکوت. با آن دست های ظریف و کوچکت. که پر از طراوت باران بود. مرا به کدام حادثه شگفت فراخوانده بودی. با این دست های خالی. با این دست های شرمنده و خالی. دست های من با تمام بزرگیش خالی بود. و دست های تو با تمام کوچکیش پر. پاره هایی از وجودم را. در خنده های مستانه ی کودکی. که میتوانست آرامش بیقراری یک روح باشد.

WHAT DOES COLLEGEABAD.BLOGSPOT.COM LOOK LIKE?

Desktop Screenshot of collegeabad.blogspot.com Mobile Screenshot of collegeabad.blogspot.com Tablet Screenshot of collegeabad.blogspot.com

COLLEGEABAD.BLOGSPOT.COM HOST

Our parsers identified that a lone page on collegeabad.blogspot.com took six hundred and eighty-eight milliseconds to come up. We could not find a SSL certificate, so our crawlers consider collegeabad.blogspot.com not secure.
Load time
0.688 secs
SSL
NOT SECURE
Internet Protocol
216.58.216.193

WEBSITE IMAGE

SERVER OS AND ENCODING

I found that this domain is operating the GSE server.

PAGE TITLE

دلخوشی عصر جمعه

DESCRIPTION

شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹ ه.ش. چراغ راهنمایی سر خیابان مثل همیشه قرمز است. موهایت را که نامرتب ریخته روی صورتت با دو دست جمع میکنی و زیر شال مخفی میکنی. ساعت جیبی را از جیب پالتویت در میاوری و بازش میکنی. صدای گریه بچهای خوابت را پاره میکند. آمد. بالاخره آمد. پرستار نوزاد را به سمتت میآورد. مبارک باشه خدا نوه خوشگل و تپل مپلی بهتون داده. نام نویسنده ترنجبین بانو. 14 نظر نقد کنید. سهشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۹ ه.ش. دلت می خواست فکر کنی که محمد خودش را مقصر می داند. به خاطر یکی از آخرین روزهای آن خرداد لعنت.

CONTENT

This web page collegeabad.blogspot.com states the following, "چراغ راهنمایی سر خیابان مثل همیشه قرمز است." We saw that the webpage said " موهایت را که نامرتب ریخته روی صورتت با دو دست جمع میکنی و زیر شال مخفی میکنی." It also said " ساعت جیبی را از جیب پالتویت در میاوری و بازش میکنی. صدای گریه بچهای خوابت را پاره میکند. پرستار نوزاد را به سمتت میآورد. مبارک باشه خدا نوه خوشگل و تپل مپلی بهتون داده. نام نویسنده ترنجبین بانو. سهشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۹ ه. دلت می خواست فکر کنی که محمد خودش را مقصر می داند. به خاطر یکی از آخرین روزهای آن خرداد لعنت."

SEEK SIMILAR DOMAINS

خشت خانه بوی نم گرفته , ای مرد کجایی

زیر شاخه بعدیم آن است که در دسته ای هستم که نتیجه می گیرند . چه خوب که من وبلاگی دارم که گاهی می آیم و با اینکه حوصله ام نمی کشد چیزی بنگارم اما غرغرات سابق را تجدید می کنم . و سررسیدهای دوران دبیرستانم . مرسی زندگی که یک طور نمی مانی.

دختر کبریت فروش

توی چند ماه با چند نفر رفت بیرون. همه شون خواستن باهاش بخوابن. دختر کبریت فروش کبریتا رو برداشت. آرزوی داشتن یه عشق رو آتیش زد. اون که تو خواب و خیالش. از تموم خاطرات من بریده. نیستی پاب غصه م یه لحظه بشینی.