Date Range
Date Range
Date Range
Sunday, September 06, 2009 . I think there is something wrong with my blogger. omg, im going to have to say kiss good bye to blogger. and moved on to something else. Sunday, August 30, 2009 . Omg, tell me why i can upload photos. i just wanna show off my husbands. why cant im so upset. Wednesday, August 12, 2009 . I didnt know til yesterday. Im trying not to fall. Thursday, July 30, 2009 .
Thursday, June 10, 2010. I must admit that the jc life is the suxiestttt. In primary school u have 6 years before PSLE; in secondary school u have 4 years before Os;in jc,u have 2 years before As! GAWdddDD. Just finished my GP and econs paper. EssayTotally out of point! They asked about ethic and i talked about human beings! .
Monday, March 30, 2015. It was for probably the most stupidest reason ever but it was a moment which I can never forget. Every single second of that moment plays like a slow-mo video in my mind. Every words you said, I will never forget.
Dint see any school option so yea. Friday, March 20, 2009. After that we had BBQ t.
i just got appointed as vice class rep. Should i then have not mentioned anything about me retaining? Or will these people ever come to terms with it? February 7, 2010.
Abonne-toi à mon blog! C soso ma cher cousine de paris. Té vrm tré cher pr ns , pren soin de toiiiii zina. C encor soso la belllll cousine a moi.
صورتک روی چهره ات رو بردار و وارد شو و یک بار هم که شده خودت باش. من یه روزی سر زنده ترین ادم روی زمین بودم. اما نمیدونم چی شد یهو دیدم هیچی نیستم دیگه. و الان تو بد وضعیت روحیم. شاید به یکی نیاز دارم باش ارامش داشته باشم از عزیزی که فکر میکنه میتونه مشکلمو حل کنه تقاضای کمک میکنم. باورم نمیشود که از من اینهمه دور هستی و فاصله بین من و تو بیداد میکند.
منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش. گفته بودی که به اجبار باید بروی. گفته بودی که باز می گردی. وقت رفتن گفتی بر می گردم. اما رفتنت همان و بازگشتنت . رفته ای و من منتظر. شاید با خود می گویی. هنوز زود است تا برگردی. شاید دیگر وقت آمدن باشد. تو نمی خواستی تنها شوم. تو نمی خواستی که قلبم بشکند. کنار من , روی تختم می نشیند. کنار من , روی تختم نفس می کشد. پا به پای تمام سالهای زندگی من بزرگ شده است. در تنهایی ام شریک کرده ام. تنهایی ام را نمی رنجاند. بودنت تنهایی ام را زیبا می کند.