Um vestido para chamar de meu! Então resolvi pesquisar em lojas e sites da Europa. Lá fui eu dar a cara a tapa, literalmente, entrava em lojas, experimentava vestidos de todos os tipos, perguntava para as vendedoras o que usar, questionava por opini ões. Visitei os mais variados sites e finalmente consegui achar um vestido para chamar de meu. Por conta do ver ão, a. Comprar via internet, que por sinal encontrei vestidos be líssimos. Os para o cabelo e chap.

نوشته شده در ساعت توسط. ام ا بی مور خ . سلامتیمو تو مستی هاش میخواست. که حال روز م این شد! همه نگران معده ی من بود ن! ام ا با جنبه ی خود م حال کرد م! هیچیم که نشد هی چ. معده درد هام بعد ازون. و ترک کن م . نوشته شده در ساعت توسط. نوشته شده در ساعت توسط.

روزها رفتند و من دیگر. دل خوش از آنیم که حج میرویم. غافل از آنیم که کج میرویم. او که همین جاست کجا میرویم. حج به خدا جز به دله پاک نیست. شستن غم از دله غم ناک نیست. دین که به تسبیح و سرو ریش نیست. هرکه علی گفت که درویش نیست. صبح به صبح در پی مکرو فریب. شب همه شب گوید و امن یجیب. تویی که مرا دور زدی.