نمی خواهم عمری به این امید باشم. که برای بردنش برمی گردی. نوشته شده در سه شنبه هفتم بهمن ۱۳۹۳ساعت توسط محمد. ﻫﻮﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ. و ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ! نوشته شده در سه شنبه هفتم بهمن ۱۳۹۳ساعت توسط محمد. ﺩﺭﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻪ ﺷﻮﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ. نوشته شده در سه شنبه هفتم بهمن ۱۳۹۳ساعت توسط محمد. من تمام نشانه های حیات را دارم. مثل حوض کوچکی که ماهی اش را. دست به صورتم نزن! .

به سپیده و فاطمه دختردایی های رها و النا هم زنگ زدم و قرار شد اونها هم بیان. در هر صورت برگشتم و براش چراغ خواب شرمن. البته انگار بدچیزی نیست و شاید به هوای همین چراغ خواب بتونم عادتش بدم که شبها تنها بخوابه از امشب امتحان می کنم. چند وقتی بود که نت خونه قطع بود و نم.

شعرهای علی حسن غلامی ,در صورت کپی برداری از اشعار وبلاگ ذکر نام صاحب اثر فراموش نشه. دوتا چشمت دوتا چشم فرشته. پری هم پیش اندام تو زشته. تنت گرم و لبت گرم و نفس گرم. دوتا چشمت دوتا چشم فرشته. پری هم پیش اندام تو زشته. تنت گرم و لبت گرم و نفس گرم. نبض شب آرام می زد.