Date Range
Date Range
Date Range
نوشته ی هر شخصی به خودش ربط دارد و سه نفر دیگر مسئول نیستند. مثلا وقتی هوا تاریک می شود ب. مثلا وقتی هوا تاریک می شود باید بروی خانه.
او x33 است و من m33. هیجان انگیزترین تولدم را داشتم. یک جشن بی پایان به لطف شما. یک بستنی میوه ای کنار بخاری جلوی بستنی فروشی به لطف امیر. مردی 33 ساله که 6 تا از دندانهایش دیگر مال خودش نیست و این یعنی چیزهایی هست که دیگر در او نیست. دوستی همین خاطرات مشترک است دیگر. به سراغ من اگز می آیید.
لوس شدن یکی از نیازهای حیاتی هر آدمی ست. بچه تر که بودم گاهی میشد جلوی تلویزیون خودمو میزدم به خواب تا مامانم بیاد بغلم کنه و ببردم تو جام بخوابوندم و رومو بکشه و پیشونی مو ببوسه. زمستونا دلم میخواست سرما بخورم تا شبا مامانم بیاد پایین تختم بخوابه و هرچند ساعت یه بار بیدار شه یه دستمال خیس بذاره رو پیشونیمو دوباره بخوابه تا دو ساعت بعد . از قصد سوپ نمیخوردم تا مامانم خودش با حوصله قاشق قاشق بذاره دهنم. هنوزم دلم میخواد یه وقتایی الکی قهر کنمو بذارم برم.
یادداشت سیدجوادرسولی در همشهری جوان 393. فیلم جاهطلبانه جیمز کامرون به شکل خیرهکنندهای درخشید و 11 جایزه اسکار را از آن خود کرد. شبیه همین لبخندی که رونالدو بر صورتش دارد وقتی که جایز.
همیشه به تغییر دادن رفتار آدما و محیط اطرافم بی اعتقاد بودم. همیشه احساس می کردم که. همینه که هست و هر تلاشی واسه تغییر دادنش بیخوده. اما من دیروز توی یه زندگی یه. یه نفر رو از گردابی که توش داشت می چرخید بیرون کشیدم. آره خوب یه جورایی گولش زدم. وادارش کردم که تصمیم درست بگیره. پای خدا و تقدیر رو وسط. کشیدم خودمو فقط نظاره گر نشون دادم در حالی که واقعا این منم که به جاش تصمیم گرفتم. شاید یه روزی بهش بگم. یه روزی که انقدر حالش بد نباشه و بتونه درست فکر کنه. امشب یکی از اون شباس.
اينجا قرار است قبرستاني باشد براي دفن خاطرات اين دو سه سالي که با آنها زندگي کردم. براي خداحافظي ابدي ولی انگار جمله اي نيست. در زندگی ام فعل نمی توانم وجود نداشته است. هیچ وقت یادم نمی رود که آدمی خجالتی بودم که وسواس داشت و شنا بلد نبود. ته اين ليوان را هم به عشق تو رفتم بالا . به سلامتي همه اين سالها. به سلامتي همه خاطرات خوب و بد اين وبلاگ . شايد به خاطر همين است که يه حبه قند ر.
ساده و بی آلایش بخوان مرا. زمزمه های یک ابر - ela. با خود و این روزها. جيغ هاي بنفش يك دختر نارنجي. نا نوشته هايم را خط زده ام. همه چيز فداي يك قربانت شوم. آخر هفته پيش قرار بود يك بله بگويم و هزار بلا به جان بخرم.
دانلود رایگان کتاب اطلس حقوق بشر. مصاحبه من در مورد بیمه و آینده نامعلوم روزنامهنگاران. لولیتای ناباکوف با ترجمهی فارسی و بدون سانسور.