شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست. مردمان زیادی سازهایشان را بر میدارند. تا من عاشقانهترین شعرم را برایت بخوانم. تا تو عاشق یک دسته گل یاس شوی. که تمام دنیا بیدار مانده است. و من دیوانه وار بگویم.

Sharing our moments with our beloved ones. Wednesday, June 17, 2009. Sunday, May 24, 2009. دولت دهم دست آمریکا را می فشارد. پس از سالها می نویسم . شاید به خاطر اینکه جای دیگری ندارم این فایلها را آپلود کنم. دو عکسی که میبینید عینا از نشریه هفتگی خلیج فارس که دز سیدنی چاپ می شود کپی کرده ام. صفحه آخر این نشریه کاملا به تبلیغ برای آقای کروبی اختصاص یافته است. چند سطراز متن را در اینجا می نویسم. دیپلماسی نرم به جای دیپلماسی تحاجمی.

به چشمان مهربان تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را. چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است. چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود. بگزار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است. چه داشته ای که اینگونه مرا تلسم کرده ای. من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی. تو هوای دلم را با طراوت کردی. زمانی که با تو هستم به آسمان به بیکران برواز میکنم. پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم. شش دفتر کنار اتاقم سياه بود.

بارون هواتو داره رنگ چشاتو داره. بارون که می باره یاد تو می افتم دیونه تر میشم. ღکلبه ی شاعرانه ی مهساღ. ღ در آغوش احساس من ღ. ミ ミღ عطر گل ياس ミ ミღ.