Date Range
Date Range
Date Range
Friday, July 31, 2009. Tuesday, July 28, 2009. Sunday, May 24, 2009. شایا و آنیتا - 31 اردیبهشت 1388. Friday, December 19, 2008. شایا - ایستگاه پنج توچال - 21 آذر1387.
خیلی وقت بود نیومدم اینجا. اما چند وقته خودت میای و خاطراتت و میخونی و چنان شیرین میخندی که تصمیم گرفتم دوباره بنویسم و تو بخونی و بخندی و منم ذوق کنم خیلی خوبه. حروف الفبا خیلی خوب پیش میرفت تا رسیدیم به حروف عربی و دردسراش .
برای انسانی که تو میگفتی ارزشش را ندارد. و من پا فشاری می کردم. اگر بعد از هر لبخندی خدا رو شكر نكنیم سزاوار نیست از هر غمی به او گلایه كنیم.
من همیشه شیطنت پسر بچه ها رو دوست داشتم. کارای عچیب و غریبشون رو . یه پسر بچه ای که توپ بازی کارش باشه و همیشه همه جاش کثیف باشه و پاره پوره و حتی زخمی! یه پسر بچه که شرارت از چشاش بباره و یه دونه اسباب بازی سالم نداشته باشه. بچه ای که در غیاب من با مادربزرگش می ره مسجد و صندلی از زیر پای پیرزنی که نماز می خونه می کشه. یا اینکه بر می داره کشان کشان 4-5 کیلو گوشت مردم رو می بره لابلای سطلای آشغال مسجد مخفی می کنه. نه اینکه قصد آزار داشته باشه ها! و من خودمو کنترل کنم که واقعیت رو به.
Step by step to a new world. Thursday, August 6, 2009. Beberapa hari ni asyik terasa nak makan Char Kuew teow, tapi kat Tanglak xde. so, bagi menggantikannya, naz ajak gi makan mee goreng basah kat Jalan Sialang. Petang tu, bersemangatlah kami nak ke kedai tu. I kata, nnt dulu. nak kumpul tenaga, manalah tau if dah nak bersalin nnt. 25ptg, baby i selamat dilahirkan.
شهرام بنازاده - اقاقی در دی. شاید به پاس حرمت ویرانه. در سوگ افسرده ی پرسش. شمعی به دست خاطر آزرده من. میان حلقه کهنه ترین بغضهایم. من و قندان نیمه خالی. از فنجان چایی که تو از دور.