Date Range
Date Range
Date Range
Pensar, sentir, permitirme ser. Viernes, 8 de junio de 2012. Siempre he dicho que tenia la gran suerte de que mis hijos nunca me habian echado en cara nada del pasado. Me engañaba pensando que quizas no lo hubiera echo del todo mal. Pero ayer perdí el trocito de madera que tenia para agarrarme y no hundirme del todo. Y que lo que ha.
writing down every single part of life. it will become a daily task ever since. No more acting Emo Emo. Monday, July 18, 2011. Ehem weird that i have a new post huh? New post. New post means new situation. New situation means new problem. Where should i start? Hmm okay. lets flash back to my Chicago trip. Its related to korean gi.
دلم می خو است رها شو م برم ز شهر ادما. هر جا که فکر کنی برم فقط از اینجا ها. خسته شدم از بی کسی دستای سردو یخ زده. اخه بابا عا شق شد م چرا کسی نمی شنو ه. صدای قلبمو دارم با اسم اون داد می زنم. چشا م برای دوری اون دنبا له یه بهو نه بود. تا که نشو ن بده چقدر این عا شقه دیو نه بود. یکی می گفت عاشق بود و بنده خدادوری کشید. نعره زدو کمک می خو است . حالا دیگه خسته شده سر به بیا بون می زاره.