دوستت دارم را توی گل های سرخ نگذار. به ویلای خنده داری در جنوب. این قدر نمک روی زخم من نپاش. روزی اگر کنار بیراههای عجیب حتی. حتما به دنبال تو آمده بود. محمد صالح علاء در سال ۱۳۳۱. او در سال ۱۳۵۶ از مدرسه هنرهای دراماتیک رویال آکادمی لندن. سخت ترین دوراهی دو راهی بی.

Kolili chhal ymkli nbki ila kan lbka yrdk lya tal 3dabi lmn nchki ihon 3lik tsmhi fya rat lrlta hawli tnssay lyoum 3lik rdoa 3lyalatkhlich dm3y gry khlyk 3mri dyma hdaya ana mlit mn lasoulitid yhdyk rbi wlilia 3la lfra9 jiba labitid wlft n3ich m3ak ntya tmn klbi maly nasyk mzal nbrik ti9y bya tam3 mzal ntla9a bik nfrh m3ak mn had dnya.

در برزخ شعر و نثر پرپر زده ای. با خود به جنون راه دیگر زده ای. در ازدحام اين همه ظلمت بي عصا. چراغ را هم از من گرفته اند. به سايه روشن خانه باز خواهم گشت. چشم هاي خسته مرا از من گرفته اند. از حيرت بي باور شب. به تشخيص روشن روز خواهم رسيد. در تحمل بي تاب تشنگي. ميل به طعم باران را از من گرفته اند.

Diumenge, de setembre 28, 2008.

Je te rappelle que les larmes, on a été deux à en verser. Mais disais que le temps ne le permettrait pas. Au lieu de me faire la guerre continuellement. En oubliant tous ces moments où ton cœur battait contre le mien. Abonne-toi à mon blog! .