مرا به تختم ببندید و سیگاری برایم روشن کنید و تنهایم بگذارید. هرچقدر هم نالیدم و فریاد زدم به سراغم نیایید. من دارم او را ترک میکنم! عادت ندارم سیگارم را با آتش دیگران روشن کنم. دلم با آتش دیگران سوخت برایم کافی بود. بارون که میزنه این آسمون منو دیوونه میکنه. هی پا به پای من تو این خیابونا. من گریه میکنم,اون گریه میکنه. بارون که میزنه باز جای خالی تو درد میکنه.

یکی هست که هنوز حرم باصفا توندیده وغمدار. دل چوشدزحق غافل فرمانپذیر دل شود میبرد هرجا که خواهد اسب خواب الوده را. عشق است علی دایی تیم است آبی آبی. هستم تو بیمارستان شهرمون بدنیا اومدم.

Mé ou il é parti ce mettre.

Venez y souvent, je mettrais souvent de nouvelles photos, si le temps me le permet. bon lecture et surtout a bientot. Subscribe to my blog! Le Terrain. Please enter the sequence of characters in the field below. Enfin, ca a commencé en ce 6 Juillet 2007.

Alors ici on se retrouve, on regarde les meules, on discute de nos bécannes, parle mécanique etc. Please enter the sequence of characters in the field below.