Date Range
Date Range
Date Range
اگر آخرین مردگان این سال بودی. به سان پیرمردی خشک که. در دستهایم چندین رود را گریه کرد. برای خاطر چاقوهای زخمی مرد م. روی شانههایش م رده بود. چونان دخترک چوپان لاغری که. در شانههایش دو اژدهای خواب آلود دارد. دباغی خالی از پوست میتوانستم باشم. برای خاطر لرزش شانههای کوچکت از سرما. برای خاطر تمام گرگهایی که. هنگام دریدن گوسفندی م رده بودند شاید.
HOLA AMIGA WE ARE IN VENEZUELA! خیلی وقته که برات ننوشتم . از بهمن! ۲۸ اسفند بابات اومد و خونه رو دسته گل تحویل گرفت. بعد ۹ فروردین رفتیم با خاله سحر و خاله مامک اینا آنتالیا. بعدش اومدیم و اماده سفر شدیم. اینجا توی هتل باغ وحش کوچیکی هست ولی برنده هاش ول هستن. چند روز بیش یه طاووس اومد روی ایوون نشست. کلی هم بد صدا بود و غر میزد . بطوریکه تا نصف ماشین اب میاد بالا اما از ۲۰ دیقه بعدش زمینا خشکه و از سیل خبری نیست. دیشب تو حموم برای هم کلی اواز خو.
من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم همانی که وقتی دلش می ترکد. من همانی هستم که همیشه دعاهای عجیب و غریب می کنم چشم هایم. را می بندم و می گویم . تا کی منتظر ش باشم تا کی . نوشته شده در تاريخ پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت 1391 توسط عارفه.